زعیم عصر



خواست و اراده و ایمان مردم، حتّی بالاتر از این، عواطف آن‏ها، پایه اصلی حکومت است. این نظر اسلام است و ما هم به همین معتقدیم. در قانون‏ اساسی‏ جمهوری اسلامی، همین نکته به یک‌شکل معقول و منطقی و قانونی گنجانده‌شده است و توزیع قدرت به نحو منطقی و صحیح وجود دارد و همه مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیرمستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیین‏کننده و تصمیم‏گیرنده هستند و اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت درواقع پایه مشروعیت خودش را ازدست‌داده است.[1]



[1]. جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویى‏ 04/ 12/ 1377



خواست و اراده و ایمان مردم، حتّی بالاتر از این، عواطف آن‏ها، پایه اصلی حکومت است. این نظر اسلام است و ما هم به همین معتقدیم. در قانون‏ اساسی‏ جمهوری اسلامی، همین نکته به یک‌شکل معقول و منطقی و قانونی گنجانده‌شده است و توزیع قدرت به نحو منطقی و صحیح وجود دارد و همه مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیرمستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیین‏کننده و تصمیم‏گیرنده هستند و اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت درواقع پایه مشروعیت خودش را ازدست‌داده است.[1]



[1]. جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویى‏ 04/ 12/ 1377



وقتى انقلاب را مثل یک کتاب باز کنید، در درون آن، فصول و سطور معرفت‏ وجود دارد: معرفت دینى، معرفت ى و معرفت اخلاقى. همه‏ى این‏ها در ذیل کلمه‏ى انقلاب‏ وجود دارد. در عرصه‏ى ى، انقلاب تازه‏ترین و جذاب‌ترین سخن را نه‌فقط براى ملت ایران که براى بشریت دارد. بعضى کسان خیال مى‏کنند اصطلاحات و تعبیرات معرفتىِ فراهم آمده در اردوگاهِ به‌اصطلاح لیبرال‌دمکراسى غرب که وارد کشور مى‏شود، سوغات‌های جدید و حرف‌هاى تازه‏اى است که انقلاب آن‏ها را نشنیده است و حالا باید انقلاب و انقلابیون این حرف‌ها را بشنوند؛ این خطاست. انقلاب در خلأ متولّد نشد. انقلاب اسلامى و این کتاب قطور معرفتى وقتى تدوین شد که همه‏ى این حرف‌ها در دنیا بود؛ هم حرف و هم تجسّم و عینیّتش وجود داشت.

[1]



[1]. دیدار گروه کثیرى از اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى 24/ 06/ 1381



هر جائی که مسئولین کشور توانائیهای مردم را شناختند و به کار گرفتند، ما موفق شدیم. هر جائی که ناکامی هست، به خاطر این است که ما نتوانستیم حضور مردم را در آن عرصه تأمین کنیم. ما مسائل حل نشده کم نداریم. در همه‌ی مسائل گوناگون کشور، مسئولین باید بتوانند با مهارت، با دقت، با ابتکار، راه‌هائی را برای حضور مردم پیدا کنند - همچنان که در عرصه‌ی بسیار دشوارِ جنگ این اتفاق افتاد، راه باز شد؛ کسانی توانستند راه را باز کنند - تا هر جوانی، هر پیری، هر مردی، هر زنی که بخواهد در این کار بزرگ شرکت کند، راه برایش باز باشد. در زمینه‌های گوناگون هم میشود، در اقتصاد هم میشود. اقتصاد کشور، تولید کشور میتواند به وسیله‌ی همت مردم، با پول مردم، با ابتکارهای مردم، با انگیزه‌های مردم، چندین برابر شکوفائی پیدا کند. .

اگر حضور مردم در این راه‌ها و برای این هدفها تأمین شود، این هدفها حتّی زودتر از دورانی که در نظر گرفته شده است، حاصل خواهد شد. حضور مردم چه جوری است؟ این، همان نکته‌ی اصلی است. اینجاست که مسئولین باید زمینه‌ها را، مدلها را، فرمولهای عملی و قابل فهم عموم را، فرمولهای اعتمادبخش را برای مشارکت مردم فراهم کنند. در هر بخشی میشود این کارها را کرد. هم قوه‌ی مجریه، هم قوه‌ی قضائیه، هم قوه‌ی مقننه به شیوه‌ی خاص خود میتوانند این را تأمین کنند؛ از ابتکار مردم، از فکر مردم، از نیرو و انگیزه‌ی مردم، از نشاط جوانىِ جوانان ما - که قشر عظیم و وسیعی هستند - میتوانند استفاده کنند؛ این جزو کارهائی است که باید ان‌شاءاللَّه با سازوکار شفاف از سوی مسئولین انجام بگیرد. البته کارهائی در زمینه‌های مختلف شده است، راه‌هائی باز شده است؛ اما بیش از این میشود کار کرد و حضور همه‌ی مردم را تأمین کرد، تا یک جوان، یک پیر، یک صنعتگر، یک مبتکر بداند که در این حرکت عمومی در کجا قرار میگیرد. همه چیز با یک چنین سازوکاری به سامان میرسد؛ مثل گذشته.»

[1]



[1] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌۱۳۹۰/۰۷/۲۰



همه‌ی دنیا بداند، دشمنان غربی ما بدانند که این نظام به خاطر حضور مردم، یک نظامِ دارای استحکام و اقتدار است. اگر یک مسئولی هم بخواهد کجروی کند، بخواهد حرکت دیگری در قبال حرکت انقلاب به راه بیندازد، مردم او را حذف میکنند. این آن چیزی است که همه‌ی مردم دنیا و تگذاران کشورهای گوناگون باید این را بدانند؛ و البته میدانند، این را احساس هم کردند

[1]



[1] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌۱۳۹۰/۰۷/۲۰



امام جمهورى اسلامى را مظهر حاکمیت اسلام مى‏دانست. براى همین، امام جمهورى اسلامى را دنبال کرد، در راهش آن همه تلاش کرد و با آن شدت و حدت و اقتدار پاى جمهورى اسلامى ایستاد. امام که دنبال قدرت شخصى نبود؛ امام دنبال این نبود که خودش بتواند قدرتى پیدا کند. مسئله‏ى امام، مسئله‏ى اسلام بود؛ لذا پاى جمهورى اسلامى ایستاد. این مدل نو را امام به دنیا عرضه کرد؛ یعنى مدل جمهورى اسلامى.

(14/ 03/ 1389) خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)



اولین و اصلى‏ترین نقطه در مبانى امام و نظرات امام، مسئله‏ى اسلام ناب محمدى است؛ یعنى اسلام ظلم‏ستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرف‏دار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنج‏دیدگان و مستضعفان. در مقابل این اسلام، امام اصطلاح اسلام‏ آمریکائى‏»

را در فرهنگ ى ما وارد کرد. اسلام آمریکائى یعنى اسلام تشریفاتى، اسلام بى‏تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیاده‏خواهى، اسلام بى‏تفاوت در مقابل دست‏اندازى به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامى که با همه‏ى این‏ها مى‏سازد. این اسلام را امام نام‏گذارى کرد: اسلام آمریکائى.

فکر اسلام ناب، فکر همیشگى امام بزرگوار ما بود؛ مخصوص دوران جمهورى اسلامى نبود؛ منتها تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامى امکان‏پذیر نبود. اگر نظام ى کشور بر پایه‏ى شریعت اسلامى و تفکر اسلامى نباشد، امکان ندارد که اسلام بتواند با ستمگران عالم، با زورگویان عالم، با زورگویان یک جامعه، مبارزه‏ى واقعى و حقیقى بکند. لذا امام حراست و صیانت از جمهورى اسلامى را اوجب واجبات مى‏دانست. اوجب واجبات، نه از اوجب واجبات. واجب‏ترین واجبها، صیانت از جمهورى اسلامى است؛ چون صیانت اسلام- به معناى حقیقى کلمه- وابسته‏ى به صیانت از نظام ى اسلامى است. بدون نظام ى، امکان ندارد.

 (14/ 03/ 1389) خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)



ما در نیمه‌ی راهیم، در اوایل راهیم، و باید برسیم به آن قلّه‌ای که مورد نظر انقلاب اسلامی است. هم تلاش لازم است، هم راه‌بلدی لازم است، هم شجاعت لازم است، هم تدبیر لازم است، لکن آنچه برای شما جوانها مهم است که به آن توجّه کنید، این است که نوک پیکانِ این حرکت عظیم ملّی، شما جوانها هستید؛ شما هستید که راه را باز میکنید. پیرانِ مجرّب اگر خسته نباشند، بی‌حال نباشند، ازکار‌افتاده نباشند، میتوانند راهنمایی کنند ولی موتور پیش‌برنده‌ی این قطار، شما جوانها هستید.
بود.[1]

[1] بیانات در همایش ده‌ها هزار نفری خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی۱۳۹۷/۰۷/۱۲

 



به صحیفه‌ی سجّادیّه اهمّیّت بدهید. در صحیفه‌ی سجّادیّه دعای پنجم خیلی مهم است؛ دعاهای صحیفه همه‌اش خوب است امّا من اگر بخواهم توصیه کنم، دعای پنجم و دعای بیستم که معروف به دعای مکارم‌الاخلاق [است را میگویم]. اینها همه‌اش ترجمه هم شده؛ خوشبختانه ترجمه‌های خوبی هم امروز از صحیفه‌ی سجّادیّه در اختیار است؛ دعای بیست‌ویکم هم همین‌جور است. این دعاها پُر از مطالبی است که دلهای شما را قرص میکند، گام شما را محکم میکند و میتوانید حرکت بکنید؛ خب، الحمدلله توفیق ماه رمضان را هم پیدا کردید. 12/4/95 دیدار دانشجویان



اَللّهُمَّ ارحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛(۳) آن‌وقتی که تو از من سؤال میکنی، من جوابی ندارم به تو بدهم -تفحّص میکنند از اعمال انسان؛ انسان باید بتواند جواب بدهد دیگر- کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی، زبانم بند می‌آید، نمیتوانم جواب بدهم، وَ انقَطَعَت حُجَّتی، و استدلال من تمام میشود -انسان یک استدلالهایی پیش خودش دارد دیگر: این کار را برای این کردم، برای آن کردم»؛ بعد [وقتی‌] هر یک از اینها را جواب میدهند، آدم دستش خالی میشود از استدلال- وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی، و مغز من، دل من، روح من در مقابل این سؤالهای پیاپی که از من خواهد شد، حیران و سرگردان میمانَد؛ این‌جوری میشود. بنده این را خودم تجربه کرده‌ام، این تجربه‌ی بنده است، حالا نمیخواستم [بگویم‌]؛ دیگر حالا الان به ذهنم آمد، به زبانم آمد، عرض میکنم. در سال ۶۰ که آن حادثه‌ی کذایی برای بنده اتّفاق افتاد در مسجد ابوذر، خب بیهوش شدم. بعد من را بلند کرده بودند و در حینی که من را از داخل مسجد میبردند به طرف ماشین، دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم تا بعد بالاخره یکسره بیهوش شدم. در این دو سه باری که به هوش آمدم، یک بار احساس کردم که این لحظه‌ی آخر است، یعنی کاملاً احساس کردم که لحظه‌ی مرگ است. ناگهان همه‌ی زندگیِ گذشته در مقابل چشمم مجسّم شد. با خودم فکر کردم که خب، حالا چه دارم برای عرضه کردن؟ هرچه فکر کردم، دیدم همه‌اش قابل مناقشه است. خب مبارزه کردیم، زندان رفتیم، کتک خوردیم، درس دادیم، زحمت کشیدیم -این چیزهایی است که آدم به ذهنش می‌آید دیگر- در آن لحظه دیدم همه‌ی اینها را میشود با من مناقشه کنند؛ [بگویند] در فلان قضیّه ممکن است یک نیّت غیر الهی مخلوط این نیّت شما شده؛ هیچّی؛ از بین رفت! ناگهان احساس کردم که بین زمین و آسمان معلّقم، مثل آدمی که اصلاً به هیچ‌جا دستش بند نیست. گفتم پروردگارا! وضع من این‌جوری است، میبینی دیگر، من ظاهراً هیچ‌چیز ندارم؛ آن‌طور که حساب میکنم میبینم هیچ‌چیز دستم نیست، یک‌جوری مگر خودت رحم کنی. این حالت برای انسان پیش می‌آید. سعی کنیم از این موقعیّتها استفاده کنیم.

بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی 16/3/1395


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها